حجتالاسلام رمضان نرگسی در نهمین پیش نشست تخصصی همایش: در مجالس روضه زنانه، بسیج نیرو شکل میگرفت
نهمین پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی، با حضور حجتالاسلام دکتر رضا رمضان نرگسی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ و اندیشه معاصر موسسه امام خمینی (ره)، و دکتر سید حسین شرفالدین، عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی موسسه امام خمینی (ره)، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲در موسسه امام خمینی (ره) در شهر مقدس قم برگزار شد.
دکتر رمضان نرگسی در ابتدای ارائه با اشاره به کتاب مایکل راش بیان کرد: مایکل راش در کتاب خود درباره تعریف مشارکت سیاسی میگوید، مشارکت سیاسی درگیرشدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی، میتواند از صفر که عدم درگیری باشد تا مرحله ده که داشتن مقام سیاسی رسمی باشد را شامل شود. با این تعریف، مشارکت سیاسی تودهای زنان در دوره قاجار معنادار میشود. دو ویژگی مشارکت زنان در دوره قاجار بسیج بودن و مشارکت جمعی آنها است، زنان در همراهی با مردان در حمله به سفارت روس برای نجات زنان گرجی، مشارکت کردند و این اولین حرکت یا دخالت زنان در امور سیاسی و اجتماعی بود.
عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) درباره بررسی نقشآفرینیهای سیاسی زنان در دوره قاجار ادامه داد: مورد دوم که تقریبا چهار بار اتفاق افتاده و من این را بهمثابه گروه فشار تلقی کردم در واقع حرکت اعتراضی زنان به قحطی و کمبود نان است. درست است که این حرکت در راستای تامین منافع اقتصادی است؛ ولی اعتراض اینها به شخص شاه و در مقابل نظام سیاسی بوده است و لذا این حرکت به مثابه فشار به دستگاه سیاسی تلقی میشود.
وی در تشریح سومین مورد این نقشآفرینیها، به ماجرای دیگری اشاره کرده و گفت: در 1207 قمری قهوهخانههایی را در تهران بازگشایی کردند، در این مقطع زنان تهران جلوی کاخ شاه تجمع و اعتراض کردند که ما دوست نداریم شوهرانمان وارد قهوهخانه شوند و شاه هم که حرکت اعتراضی زنان را دید، دستور داد که قهوهخانهها را جمع کنند. این حرکت هم نوعی فشار به دستگاه سیاسی بود، هرچند که بهنوعی برای جلوگیری از آسیب فرهنگی صورت گرفت.
دکتر رمضان نرگسی در ادامه سخنان خود به بیان مشارکتهای سیاسی زنان در ماجرای تنباکو پرداخت و گفت: در ماجرای تنباکو در چند مرحله زنان مشارکت سیاسی دارند. مرحله اول این است که آنها به درخواست مرجعیت نجف لبیک گفتند و حتی زنان شاه هم قیام کردند. در سطحی دیگر اعتراضی در اصفهان و تبریز به شکل راهپیمایی از سوی زنان و در دفاع از مرجعیت صورت گرفت. در این حرکت، شعارها یاعلی و یاحسین بود و در ضمن آن مردم به تسلط فرنگیها و اخراج علما اعتراض میکردند.
وی در ادامه و در توصیف وضعیت اقتصادی ایران آن زمان افزود: «نبض اقتصاد ما در دست انگلستان بود؛ چون ما بانک ملی نداشتیم و بانک ملی انگلستان برای ما تصمیم میگرفت. حتی اسکناس را هم آنها چاپ میکردند. در همین رابطه و در حد فاصل سالهای 1285 تا 1287 شمسی اجتماع زنان تهرانی در تشویق دولت مردان به تاسیس بانک ملی صورت گرفت.
دکتر رمضان نرگسی با تاکید بر اینکه در کنار اعتراض به استعمار، اعتراض به استبداد و دفاع از روحانیت هم انجام میشد، بیان نمود: نکاتی که در همه اینها مشترک بود یکی رعایت حجاب کامل و سنتی است. البته برخی میگویند برای شناسایینشدن است که در اعتراضات نان اینگونه بود؛ ولی در بقیه اعتراضات به این صورت نیست. دوم گلگرفتن است که مثل جریان روز عاشورا که روی چادرشان گل میگرفتند و شعارهای یاعلی، یاحسین، و واسلاما و شعارهای ضد غرب سر میدادند.
در ادامه او از نقطهنظرات جریانات روشنفکری درباره این حرکات سیاسی زنان سخن به میان آورد و گفت: جریان روشنفکری ایرانی در قبال این مسئله دو تبیین دارد. یکی تبیین آقای مصطفی اجتهادیی که این اعتراضها را از شدت فقر و بدبختی میداند. خب این تبیین قابلتوجیه است مثلا در ماجرایی که زنان به مسئله نان اعتراض میکردند، میشود قبول کرد و در کنار این تبیین، تبیین مورگان شوستر است که میگوید، چون زنان پوشیده بودند، دولت با اینها برخورد نمیکرد و در برخی موارد دولت بعد از شناسایی زنان به سراغ مردها میرفت. او در حقیقت این مسئله را تایید میکند که در بعضی از موارد، چون شوهران زود شناسایی میشدند، زنان جلوداری میکردند.
در کنار این تحلیل ما تحلیل جان فوران را داریم، او میگوید قره العین و همرزمانش در جنبش زنان آزادی خواه در دوره قبل از ناصرالدین شاه و اواخر محمدشاه، افکار آزادی خواهانه را به زنان القا کردند. جنبش زنان بابی جنبش کشف حجاب بود و از زمان قره العین شروع شد. معروف است که قره العین در حقیقت گفت حجاب و دین برداشته شده است. همین مسئله باعث شد قره العین را با وجود اینکه زن بود اعدام کنند، البته از نظر اسلام زن مرتد را نباید اعدام کرد اما به خاطر ملاحظات سیاسی وی را کشتند. حرفهای جان فوران با آنچه اتفاق افتاده خیلی هماهنگ نیست، چون یکی از چیزهایی که در تمام این جنبشها وجود دارد جنبه دینی آنها است.
وی به قرائت دیگری نیز اشاره کرده و بیان داشت: آقای حسین بشریه قرائت دیگری ارائه میدهد که جنبش زنان دوره قاجار در حقیقت جنبش زنان نیست، جنبشی است که بیشتر بهتبع مذهب است، یعنی زنان چون مذهبی بودند بهخاطر آن آموزههای مذهبی یک همچنین کارهایی کردند. این جنبش یک جنبش مذهبی است. در جواب باید بگوییم اساسا ما اگر این تفکر شما را بپذیریم، باید در ایران بعد از انقلاب دیگر جنبش زنان را نداشته باشیم. اینها همه جنبشهای مذهبی هستند. خصوصا مذهب ما که با سیاست عجین است. از سویی دیگر زندگی زن ایرانی بر خلاف زن اروپایی طوری نبوده و نیست که خودش را از خیل عظیم جامعه جدا کند.
دکتر رمضان نرگسی در ادامه استدلال خود به سطح سواد و شأن زنان ایرانی اشاره کرده و گفت: مدعای ما این است که زنان شهری خصوصا زنان شهرهای بزرگی مثل تهران، اصفهان شیراز و تبریز بر خلاف تصور غالب، توسریخور، بیسواد، نفهم و منزوی نبودند، بلکه اگر سواد را فقط به معنای خواندن و نوشتن نگیریم و سواد را به معنای داشتن اطلاعات سیاسی و اجتماعی بگیریم، میگوییم اینها باسواد بودند. باید دانست آنچه زنان را به لحاظ دینی حساس بار میآورد وجود مجالس وعظ و روضه است.
وی در تشریح کارکردهای مجالس وعظ در زمینههای آموزشی، سیاسی و اجتماعی عنوان کرد: آقای اسمل شش شرط را برای یک هیجان و رفتار جمعی ذکر میکند که عبارتاند: از زمینه ساختاری، فشار ساختاری، باور تعمیمیافته، عوامل شتابدهنده، بسیج برای اقدام و عملیات کنترل اجتماعی. از این شش مورد، چهارتای آن در مجالس روضه شکل میگیرد. مصائب فاطمه زهرا و زینب کبری سلام الله علیهما خودش فشار ساختاری برای زنان تشکیل میداد و چون مجالس روضه یک جایی بود که زنان را گرد هم میآورد و تبادل افکار میکردند زمینه بسیج نیرو هم شکل میگرفت. همچنین از آن جایی که در آن زمان کنترل اجتماعی درونی و رسمی بود، کنترل درونی هم در مجالس روضه ایجاد میشد. دو عامل دیگر میماند که از طرف حکومتها ایجاد میشد. مثل فشارهای ساختاری که بر اثر ظلم حکومت برمیخاست یا عامل شتابدهنده مثل خبر تبعید میرزا حسن آشتیانی یا مثلا ماجرای حمله روس به ایران.
حجت الاسلام رمضان نرگسی در پاسخ به چرایی اینکه مجالس روضه موجب شکلگیری تجمعات و حرکتهای بسیجی زنان در دوره قاجار است، بیان داشت: اساسا در دوران قاجار مجالس روضه بسیار رواج دارد، بهطوریکه عبدالله مستوفی در خاطراتش نوشته که ما شب عاشورا چهل تا منبر رفتیم. مسئله دیگری که خیلی مسئله مهمی است، این است که برای شرکت در مجالس روضه محدودیتی نداشتند و اصلا مردان خانه نمیتوانستند به زنان بگویند نروید.
دکتر رمضان نرگسی در بخش دیگر سخنان خود به برشمردن کارکردهای مجالس روضه پرداخته و گفت: یکی سرمشق گرفتن از الگوهای صدر اسلام است که در میان زنان خیلی تاثیر داشت. دیگری مسئله واقف شدن به نقش اجتماعی خود است. سومین کارکرد مجالس روضه تقویت انسجام اجتماعی و ارائه گروههای مرجع مناسب است. چهارم کارکردهای تعلیمی و آموزش به زنان است. کارکرد بعدی رسانه بودن منبر است. ارتباط حضوری، غیر تصنعی و عمیق با مخاطب، قابلیت استفاده و تاثیرگذاری بر مخاطبان گوناگون اعم از باسواد و بیسواد، غیررسمی و غیرسازمانی و تشکیلاتی بودن، مردمیبودن و همچنین امکان حضور همگان و سهلالوصول بودن، از چیزهایی است که از منبر یک رسانه ساخته است.
وی در جمعبندی مباحث بهعنوان نتیجهگیری مواردی را برشمرده و گفت: اولا مشارکت سیاسی زنان ایران در دوره قاجار نوعی مشارکت تودهای و بسیجوار بوده است که نمیتوانیم بگوییم از غرب آمده است. ثانیا زنان ایرانی خصوصا در شهرهای بزرگ بههیچوجه ویژگیهای زن شرقی عقبمانده را نداشتند و از این بابت با تمام زنان عالم خصوصا زنان جهان عرب و کشورهای شرقی تفاوت داشتند. مورد سوم این است که زنان ایرانی در عین مترقی بودن، شاخصههای مدرنیسم غربی مانند بیحجابی را ندارند. زن ایرانی به عللی از جمله رواج گسترده مکتبخانههای زنانه و مجالس روضه بسیار آگاه بودند و همواره در امور سیاسی و اجتماعی فعال بودند.
در بخش دیگر این نشست دکتر شرفالدین سخنان خود را در نقد ارائه حجتالاسلام دکتر رمضان نرگسی آغاز کرد. وی گفت: نکته اول ناظر به معیار قراردادن رفتار جمع محدودی از زنان ایرانی در دوره قاجار و در شهر تهران و احیانا شهرهای دیگر است. شما رفتار یک جمع محدودی از زنان در دوره قاجار و در شهر تهران، در اعتراض به رویدادهای مختلف را برای اثبات این نتیجه چیدهاید که بگویید زن ایرانی برخلاف زن غربی از بینش، بصیرت، منش سیاسی، بلندنظری و دید روشن سیاسی و اجتماعی برخوردار بوده است. به نظرم این مقدمات و نتیجهگیری به لحاظ روششناسی تکلف دارد. نکته دوم این است که ادعا کردید زنان ایرانی در 200 سال اخیر در مقاطع مختلف به صورت جمعی و بسیجیوار مشارکت سیاسی-اجتماعی داشتند. به نظر من این موضوع هم نیاز به اثبات دارد.
نکته سوم این است که حتما توجه دارید طبق مطالعات جمعیتشناختی، هنگامی که انقلاب اسلامی ما در سال 57 به وقوع پیوست، جمعیت ایران در حدود 20-22درصد شهری بود. در دوره فتحعلیشاه قاجار که جمعیت شهری ما بسیار کمتر از آن دوران بود. حتی درصورتیکه همه جمعیت شهرهای بزرگ ایران را هم جمع کنید، نه فقط تهران که نقطه ثقل بحث شما است، آنها نمیتوانند زنان را نمایندگی کنند.
دکتر شرفالدین چهارمین نقد خود را با طرح سوالی درباره خواستگاه جمیعتی از زنانی که مشارکت سیاسی و اجتماعی داشتند، بیان کرده و گفت: در ایران آن زمان مجالس مذهبی رونق و رواج داشته است و روضههای زیادی در نقاط مختلف کشور برگزار میشد. شما گفتید خانمهایی که مشارکت سیاسی و اجتماعی داشتند، همان خانمهای روضهای هستند. سوال اینجاست که این اینهمانی از کجا آمده است؟ یعنی شما باید در دو جبهه اثباتا و سلبا استدلال میکردید.
کتاب لولو مرجان و بحثهایی که شهید مطهری دارد، نشان میدهد در منابر ما خرافههایی مطرح میشد و اگر مسائل سیاسی و اجتماعی هم میگفتند، کلی بود و هوای حاکمیت را هم داشتند ولی شما خیلی راحت میگویید مجالس روضه یکی از مهمترین کانونهای طرح مسائل سیاسی و اجتماعی بود. حداکثر روضهها به آدمها انگیزه میدانند، اما بینش، بصیرت، دعوت به مشارکت، رهبری و شعار و مطالبات مشخص از جمله چیزهایی است که باید اثبات کنید روضهها اینها را به آدم میدادهاند. جنبش رهبری، هدایت، شعار، ایدئولوژی و هدف میخواهد. نکته ششم این است که در صفحه 18 ادعا کردید، علما در منابر خود همواره بر اینکه حکومت ابتدا حق ائمه اطهار علیهم السلام بود و بعد از آن حق فقهای طراز اول و مراجع تقلید شیعیان است و توسط حاکمان وقت غصب شده است، تاکید داشتند. این هم به نظر من نیاز به ارائه شرایط تاریخی دارد. البته علمای شیعه در طول تاریخ همواره به سیاستها و عملکردهای ظالمانه حاکمان سیاسی زمان خودشان ایراد داشته اند و این مسلم است، اما اینکه برای خودشان حق حاکمیت سیاسی قائل بودند، بلکه بالاتر اولویت بلامنازع قائل بودند که با وجود ما حکومت دیگران غصبی و غاصبانه است، به نظر من چیزی است که حداقل صداقت چندانی در مواضع سیاسی بزرگان دین ندارد.
او در نقد کارکردهای سیاسی و اجتماعی بیان شده، افزود: مجالس روضه میتواند زمینه الگوگیری از رفتارهای سیاسی بزرگانی مانند حضرت زهرا و حضرت زینب (س) را فراهم کند اما سوال این است که چگونه اثبات میکنید این ظرفیت بالقوه در روضهها به فعلیت هم رسیده است. نه اینکه چنین ظرفیتی ندارند، اما گاه این ظرفیت آنقدر بد مورد توجه قرار می گیرد که از آن استفاده نمیشود. علاوه بر اینکه شما هیچ گزارش تاریخی از کمیت و کیفیت مجالس مذهبی هم ندادید. البته آمار کمی برای مساجد دادید، اما باید بگویید کمیت و کیفیت مجالس مذهبی در آن دوره چگونه بوده است. انتظارات مردم از آن مجالس چیست؟ میزان التفات وعاظ و مداحان به مسائل سیاسی و اجتماعی روز هم باید بررسی شود. آنچه ما درصدد آن هستیم، این است که آیا بینش سیاسی و اجتماعی زنان هم در این مجالس تقویت میشود؟
دکتر شرفالدین در بیان هشتمین نکته خود، یادآور شد: اینکه فرمودید سوژه برخی اعتراضات زنان، مانند واکنش به حمله روسها و شکست سربازان ایرانی یا اعتراض به حکومت برای گرانی برخی از اقلام و کمبود آرد و نان دینی بود، ممکن است کسی به شما ایراد بگیرد که این سوژهها هیچ ربطی به تعلقات مذهبی مردم ندارد. یعنی هر آدم غیر ایرانی هم وقتی بشنود لشگریانش در جنگ با روسها شکست خوردند، همه وجناتش درد میگیرد. وقتی بفهمد قحطی وجود دارد و مسبب اصلیاش دولت است، به دولت اعتراض میکند. در قضیه تنباکو هم به نظر من عرق ملی خیلی جدی بود. بحث این است که میرزا به مردم توجه داد اینها دارند خیانت میکنند، ولی بحث اصلی این است که اگر این فتوا هم نبود و یک روشنفکری میآمد به مردم میگفت این خیانت توسط دربار اتفاق افتاد و قرارداد رژی با انگلیسیها بسته شده است که کلی خسارت برای کشور دارد، خون مردم و عرق ملی تحریک میشد. علاوه بر اینکه قضیه تحریم تنباکو عمومیت نداشت. من تعجب کردم شما مسئله مشروطه را با اینکه برخی ادعا کردند زنان در آنجا هم نقش داشتند، به عنوان یک اصل مطرح نکردید.
این عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) درباره ماجرای بستن قهوه خانهها در زمان قاجار گفت: اگر واقعا اعتراض زنان به این دلیل بود که در قهوه خانهها شراب خواری و قمار بازی رواج داشت، این میتواند یکی از مصادیق برجسته نهی از منکر از جانب زنان باشد. اما خود شما در یک جایی گفتید مصرف شکر اروپایی در این قهوه خانهها موجب این اعتراض شد. آیا زنان ما آنقدر بصیرت داشتند که نسبت به مصرف شکر اروپایی هم حساسیت داشته باشند؟ مگر شکر اروپایی را فقط در قهوه خانهها مصرف میکردند؟ سوالی دیگری که در اینجا مطرح میشود، این است که در رواج شرابخواری و قماربازی چرا علما حضور ندارند؟ چرا مردان حضور ندارند؟ نکتهای هم هست که دو سه جا به آن تاکید دارید که مثلا مردها در آن زمان شناخته می شدند و از جانب حاکمیت به زندان می افتادند و به همین خاطر مردان، زنان را جلو می انداختند و کسی آنها را نمیشناخت. این هم به نظر من نیاز به مستند دارد.
دکتر شرفالدین تاثیر تفاوت زاویهدید در جریانات تاریخی را خاطرنشان کرده و افزود: احتمالاً چون زنانی که در تظاهرات شرکت میکردند، عمدتاً زنان محجبه بودند و عمدتاً شعارهای اسلامی مانند وا اسلاما و وا شریعتا و یا علی و یا حسین سر میدادند، به این اعتبار شما این ضرب و تقسیمها را در ذهنتان کردهاید و گفتید به این دلیل علتالعلل این جنبشها و تحرکات، روضهها بودند. شاید اگر خود شما مذهبی نبودی، بنا نبود چنین نتیجهای بگیرید. زنان ایرانی تا قبل از کشف حجاب همیشه حجاب داشتند، چه آنکه این حجاب از فرهنگ ایرانی بوده باشد یا از فرهنگ اسلامی. پس حجاب داشتن لزوماً در آن دوره معنای خاصی ندارد و حجاب داشتن دلیل مذهبی بودن آدمها در جنبش نیست.
نکته بعدی این است که تلویحاً ادعا کردید درک سیاسی و اجتماعی زنان جامعه در آن دوران بیشتر از مردان بود. چون شما میگویید علتالعلل مشارکت زنان، روضه بود. سوال اینجاست که مگر مردان در روضه شرکت نمیکردند؟ مگر این اطلاعات سیاسی و اجتماعی به مردان منتقل نمیشد؟ از آن طرف ما بیشتر از مردان انتظار داریم که به شرایط سیاسی و اجتماعی واکنش نشان بدهند یا از زنان این انتظار را داریم؟ البته ممکن است شما بگویید اثبات شی نفی ماعدا نمیکند. در واقع منظور شما این است که مردها هم ممکن است شرکت داشته باشند. اگر مردان هم شرکت داشته باشند، این اشکال مطرح میشود که زنان به پیروی از مردانشان میآمدند. شما باید اینجا استدلال میکردید که زنان مستقل بودند.
دکتر شرفالدین با اشاره به جنبههای ارجاعات ملی و مذهبی وقایع تاریخی دوران قاجار، گفت: در اینکه در دوره مورد بحث شما زنان در شهرهایی مانند تهران و تبریز و... مشارکت سیاسی داشتند حرفی نیست و قابلقبول است. اما اینکه اصرار دارید حتماً این مسئله را مذهبی بدانید، از دید برخی جای تامل دارد. البته ممکن است شما نگران باشید که این برداشتها، برداشت سکولارانه باشد، اما ما مشابه آن را داریم و هیچکس نمیگوید محرک اصلی ستارخان و باقرخان، درد دین بوده است.
عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) در ادامه افزود: در آن دوره بافت جامعه ایران ایلیاتی بود. اما جالب است شما در آنجا وقتی یکی از غربیها میگوید زنان از حقوق مالکان و جایگاه اجتماعی محروم بودند، آن را نقد کردید و گفتید زنان در غرب اینطور بودند، اما در ایران اینطور نبود و زنان حقوقی داشتند. به نظر من در آن دوره زنان حقوقی داشتند، اما این حقوق را به آنها نمیدادند و جامعه از زنان دریغ میداشت.
دکتر شرفالدین در بیان آخرین نکته خود، به انتقاد از نوع استفاده از قضیه محمدحسین خان اعتماد السطنه در ارائه پرداخته و گفت: شما در بیان اینکه مجالس روضه در زمان قاجار خیلی رونق داشت، قضیه محمد حسن خان اعتماد السلطنه را ذکر کردید که به نظر من از آن تناقضاتی است که شهید مطهری در آن کتاب تحریفهای عاشورا میگوید. ببینید ایشان نذر کرده است که هر سال در شب عاشورا چهل منبر برود. خب به چهل منبر برود که آن را اداره کند یا برود منبر و استماع کند؟ اگر چهل منبر باشد، آدم بخواهد چهل منبر دهدقیقهای هم برود، حداقل هفت ساعت وقت میخواهد، علاوه بر اینکه بین این منابر هم فاصله است و یکی این سر شهر و یکی آنطرفتر است. مگر آدم در شب عاشورا چقدر زمان دارد که بتواند این همه مجلس را برود. اصلاً این نذر باطل است، چون امکان اجرا ندارد.
در بخش پایانی جلسه، دکتر رمضان نرگسی نکات خود را در پاسخ به انتقادات دکتر شرفالدین بیان کرده و اظهار داشت: اگر بخواهیم تعداد و درصد بگوییم، حق با آقای دکتر شرفالدین است؛ چراکه شهرهای کوچک و روستاها همانطور که آقای دکتر میگویند، نه به زنان حقوقی میدانند و نه آنها را داخل آدم میدانستند. اگر شما خیلی بر زنان تهرانی اصرار کنید ممکن است عنوان تحقیق را عوض کنیم و بگوییم زنان تهرانی و یا شهرهای بزرگ. چون ما نخبهها و موثرین را اصل میدانیم، یعنی زنان روستایی اصلاً به حساب نمیآمدند و حتی مردانشان هم به حساب نمیآمدند. اینها درست است.
وی درباره قضیه محمدحسین خان اعتماد السطنه گفت: در مورد چهل منبر که گفتید، ایشان اصلاً نام میبرد و منبرها را ردیف میکند. مراد ما از این حرف این بود که میخواستیم بگوییم آنقدر روضه در تهران رواج داشت که آقا میتوانست چهل منبر برود و سر بزند تا نذرش انجام شود.
در ماجرای تنباکو وقتی ناصرالدینشاه به سید حسن آشتیانی دستور داد که باید به عتبات بروی، شیخ حسن کربلایی در کتاب تاریخ دخانیات دارد که از صبح یکییکی مردم برای خداحافظی آمدند و نزدیک ظهر که رسید، نوبت زنان شد و آنها که برای خداحافظی آمدند، نرفتند و جمع شدند و یک اجتماع عظیم از زنان جلوی خانه میرزا حسن آشتیانی شکل گرفت و بعد این زنان یکمرتبه به سمت بازار حرکت کردند. آنها با شعارهای مذهبی این کار را کردند و وا حسینا و وا اسلاما سر دادند و گفتند از این به بعد غربیها باید بیایند و مردهها را دفن کنند... منظور او از این بیان این بود که دارند آخوندها را بیرون میکنند و اصل اجتماعشان برای دفاع از روحانیت بود. سپس زنان که به سمت کاخ شاه حرکت کردند، اینجا مردان هم به آنها ملحق شدند. یعنی این یک اجتماع تبعی نبود و اجتماع استقلالی بود که زنان این کار را شروع کردند و مردان هم ادامه دادند.
دکتر رمضان نرگسی افزود: درباره اینکه روضه هیجان و بصیرت میداد یا خیر، باید من مواردی را در تحقیق بیاورم که بگویم روضه بصیرت هم میداد و فقط هیجان نبود. فقط دو تا نکته را اینجا عرض کنم، یکی فرمودید چرا به مشروطه نپرداختید، به این دلیل بود که در مشروطه زنان پررنگ زنان روشنفکر هستند، یعنی زنانی هستند که از مجامع روشنفکری میآیند، مانند جامعه آدمیت. چون نمیتوانستیم مسئله وجود زنان در مشروطه به روضه و منبر استناد کنیم، من نیاوردم.
در رابطه با ستارخان باید گفت، اتفاقاً ستارخان در یکی از صحبتهایش تصریح میکند و میگوید انگیزه من در قیام فتوای آخوند خراسانی است. برخلاف باقرخان چون نوچه ستارخان است و بهتبع ستارخان وارد میشود و زیاد مذهبی نیست. همچنین گزارههایی از مسمومیت ستارخان به علت درگیری با روشنفکران وجود دارد.